بازگشت ساحره ها در اینستاگرام

امروز اتفاقی دیدم آقای[علی] فرنودیان بعد از سه سال در اینستاگرام انلاین شد. ایشون یه ایرانی مقیم واشینگتن هستند که عادت و قلم وبلاگ نویسی خارق العاده ای دارند. 

جوری که بعد از سه سال پیجش رو فعال کرد من با یه نگاه تمام مطالبش رو یادم اومد. داستان های اطرافش را به طور جادویی می نویسه و عادتش اینه عکاسی رو دوست داره.

فکر کنم مثل من دوربین پشت رو از دوربین سلفی بیشتر دوست داره و عاشق پرنده هاست.

اینم از اولین محبوب های اینستاگرام ما که دوباره از رستاخیز غیر فعالی برای چند روز برگشته @farnoudian

مجسمه های شهر مالمو سوئد - عکس از علی فرنودیان

ب 

صدسال تنهایی هم تمام شد. به نظرم به سبک رئالیسم جادویی نوشتن باید خیلی سخت باشه. چیزهای فانتزی رو طبیعی و روزمره جلوه دادن!!! اما کتابه رو دوست داشتم گرچه مرگ دوتا از ارکادیوها را فراموش کردم و یادم نموند.

شاه لیر هم دیر به دیر جلو میرم. اما نمایشنامه نبرد ببر و روباه رو بیشتر دوست داشتم. نویسنده اسپانیایی هستش اما درباره دعوای مائو -- رهبر چینی ها -- (روباه و مکار) و جانشینش لین بیائو (ببر پرزور و عجول) می پردازه که ببر نابود میشه.

د

قصه های ایرانی... امان امان. فارسی دبستان هر دو سه درسی یک داستان رو لازمه برای بچه ها بخونیم و بعد ازشون درباره داستان بپرسیم. اینجوری شد که داستان عبدالرزاق پهلوان رو خوندم... چه داستان مشتی ولی به درد کلاس اول نمیخوره و به جاش داستان شتر و روباه رو براشون خوندم. باید برم سراغ کلیله و دمنه 

یه چیز عجیب؛ داستان غول چراغ جادو رو که من اشاره کردم براشون جالب بود. نمی دونم دیدن یا شنیدن اما دوگانه عجیبیه که واکنش مثبت بگیری بعد بازگو کنی و ببینی قبلا شنیدن...

قصه خوانی اگر گوش بدن حس خیلی خوبی داره 😂 قصه امشب ما هم تموم شد دیگه بخوابید...

۲ نظر ۱۰ دوست داشتم ۰ نه مخالفم
یاسمن گلی :)
۱۹ آبان ۱۲:۰۲

پس شما هم حسابی به کتاب خوندن علاقه دارین:)

پاسخ :

نه باو من کتابخوان معمولی ام ... زندگی کفاف کتاب خوندن نمیده :( هم از لحاظ وقت هم از لحاظ پول یاسمن 😄

violet snicket
۱۸ آبان ۱۸:۲۸

سلام آقا معلم! حالت چطوره؟ خوشحالم که سر و حال و فعال می بینمت.

چه میکنی؟ زندگیت قشنگ پیش میره؟

چقدر پس زمینه ی وبلاگت قشنگه.(یه شونصد سالی می شد که سر نزده بودم)

من صد سال تهایی رو12 سالگی خوندم جلدی که من داشتم یه نسخه ی قدیمی نزدیک 500 صفحه بود. یادمه متنای کتاب خیلی برام سنگین بود پس یه بار دیگه 14 سالگی و 16 سالگی هم خوندم. مرسی که منو یاد خاطرات قشنگم انداختی.

 

و امان از این بچه ها! باز مرسی که براشون کتاب می خونی تا به قصه و کتاب عادت کنن و لذت ببرن

 

پاسخ :

سلااااااام ویولت ناپیدایی از بعد کنکور تا الان
زندگی من رو رواله خدا رو شکر تو چه میکنی رفتی دانشگاه؟
اون تصویر از gf بود 😂😂 برا خاطره گذاشتیم 🤣 
من حدودا ۵۳ روز طول کشید... من ترجمه سحابی رو خوندم امیدوارم داستانش یادت باشه
اوووف اگه به داستان گوش بدن ... اگه ندن انگاری هیچی به هیچی
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
یک فارغ التحصیل تربیت معلم که از شانس عجیبم، سال اول کلاس اول درس میدم. اسم وبلاگ هم اقتباسی از اسم کتاب سوکورو تازاکی بی رنگ نوشته هاروکی موراکامی است. 📚 📚
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان