;

مدرسه سوکورو

گاه نوشت های آموختگارِ کلاس اول

۲ مطلب در تیر ۱۴۰۲ ثبت شده است

۹ : نگاهی به فیلم آبی بیکران

آبی بیکران کاری از کارگردان نام دار فرانسوی لوک بسون است. بسون این فیلم رو در سال ۱۹۸۸ - ۱۳۶۷ خودمون - در جزایر ایتالیا و یونان ساخته.

بسون اون موقع کارگردانی تازه کار حساب می‌شده و بعدا با ساختن فیلم های دیگه ای مثل لئون حرفه ای و ژاندارک و مجموعه تاکسی رو زبانها افتاده و بیشتری ها فیلماشو دیدن.

ظاهرا بسون خودش عاشق دریا بوده و حادثه ای پیش میاد و نمیتونه دیگه بره غواصی. وقتی فیلنامه آبی بیکران به دستش میرسه شروع میکنه به ی سری تغییرات تو فیلنامه و پرس و جو از اهالی شنا و  غواصان و متخصصان.

میبینه دستکاری فیلنامه نتیجه نداره برا همین بازیگرا رو جمع می کنه و میرن فیلم رو بسازن و اونجا تا جای ممکن حواس شون رو موقع فیلمبرداری و تدوین جمع کنن.

ژان رنو نقش اصلی فیلم رو داره - در نقش انزو - ژان رنو با میمیک و حرکات و فیزیک بدنی طنزگونه و نوعی لجبازی مخصوص خودش فیلم رو از حالت خشکی حاصل از کم دیالوگی بیرون می کشه.

ژان مارک بار - در نقش ژاک - همون شخصیت منزوی و کم حرف خودش رو در سراسر فیلم ادامه میده که یکم زیادیه

اوایل فیلم کودکی دو طرف رو می‌بینیم - هر دو کودک شناگران ماهری هستن - یکی خاص اجتماع و دیگری خاص انزوا .

تا ایکنه پدر ژاک در یک حادثه جمع آوری صدف میمیره و انزو هم شاهد ماجراست. اینجا آغاز جدایی شونه و فیلم برش میخوره و میره به بزرگسالی دو شخص. 

انزو یک رکورددار غواصی عمق بدون کپسوله و ژاک هم برای یک تیم تحقیقاتی غواصی میکنه. انزو میدونه تنها یک رقیب داره اونم ژاک دوران بچگی اش هست. میره سراغ ژاک تا اونو به مبارزه بکشونه.

... - داستان رو دیگه لو نمیدم - ... تو آخر فیلم ژاک ی رکورد غواصی میزنه و انزو موفق نمیشه اونو تکرار کنه و غرق میشه و در اعماق دریا رها میشه. خود ژاک هم تو خواب میبینه که رفته کنار دلفین ها - چند جا هست که فیلم تمایزی بین دلفین ها و ژاک نمی ذاره - برا همین بلند میشه و دل میزنه دریا و میره عمق و خودش رو بین دلفین ها رها می کنه. 

این صحنه آخر یکی از جالب ترین مرگ های آخر فیلم‌هاست. خود کارگردان فیلم رو احتمالا برای دل خودش ساخته - من که خیلی خوشم اومد هرچه از دل برآید بر دل نشیند - و اینکه فیلم یک موسیقی زنده ی سیسیلی و مدیترانه ای گونه داره. کاری از اریک سرا موسیقین فرانسوی و همراه همیشگی لوک بسون. به نظرم این ۱۰۰ دقیقه رو حتی اگر فیلم به دل نشینه آهنگ پشت زمینه و سکانس ها و صحنه ها ارزشمنده. یک موسیقی گرم و دوستانه با یک خط مشی دنباله دار در فیلم.

۱۴۰۲/۰۴/۲۹ در ساعت ۰۸ ۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
آقا معلّـم

۸ : انجیل های من از امانوئل اشمیت

اسم اریک امانوئل اشمیت رو نمیدونم چرا (میدونم) وقتی دیدم فلسفه و دین اومد تو ذهنم. پس رفتم طاقچه نگاهی انداختم دیدم یک کتاب با تصورات ذهنی من داره.

حالا فلسفه و دین و اینا شاید حساسیت ذهن من و شباهت اسمش با امانوئل کانت و هگل و ... بود.

انجیل های من. کتاب دو بخش هست. شب باغ زیتون و انجیل پیلاطس.

شب باغ زیتون از زبان مسیح روایت میشه تا برسه به اون شب کذایی بر صلیب کردن عیسای ناصری...

انجیل پیلاطس روایت عروج مسیح هست. از صلیب برخواستن (نمیدونم چه کلمه ای انتخاب کنم!) و گم شدن مسیح <نقل از نویسنده> و دنبالش گشتن حاکم رومی اورشلیم یعنی پیلاطس.

...

در طاقچه کاربری از لفظ خزعبلات برای توصیف کتاب استفاده کرده و کاربری از بسیار لذت بردم!!!

من دوبار کتاب رو خونده ام و هر دوبار از کتاب لذت بردم... اتفاقی که خوانش دیگری از اون به نظرم واجبه...

 

۱۴۰۲/۰۴/۰۷ در ساعت ۲۰ ۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
آقا معلّـم