امروز سومین قسمت از سریال خارجکی بینوایان - همون ژان وال ژان خودمون - رو دیدم. چقدر فضای فیلم دارک، سرد و بی رحمه.
بی چاره مادر کوزت. بی چاره کوزت و بی چاره ژان وال ژان نگون بخت که واسه یه سکه دزدیدن ۲ سال میره زندان
کارآگاه ژاور هم چه سگی هست. هوووو همچی دنبالشه که چی 😂 باو طرف پول داره (مثلا ۱۵۰۰ فرانک به تناردیه میده و کوزت رو میخره) ژاور سگ یه پولی بگیر از گناهش بگذر
سریال بینوایان - اثر ویکتور هوگو - هر روز ساعت ۱۸ از شبکه تماشا پخش میشه. تا اینجا کوزت و عمو ژان از دست کارآگاه ژاور فرار کردن و رسیدن به خانه راهبه ها قراره ژان باغبون اونجا بشه
ب
از مدرسه هم یه چی بگم. امروز کتاب علوم نوشته بود گیاهان گوناگون هستند. پرسیدم این یعنی چه؟ و بعد از پنج دقیقه بالاخره یکی شون گفت یعنی گیاهان با هم فرق دارن :( بعد از این جرقه دیگه چونه شون گرم شد و از فرق های گیاهان مختلف می گفتن. ناگفته نماند که چه ذوقی داره یه چیز جدید کشف بشه 😂
انیشتین و برادران رایت و جمشید شاه چه لذتی بردند بعد از اون کشفیات شون خدا داند *_*